[اسم]

swelling

/ˈswelɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
  • 1.The fall left her with a painful swelling above her eye.
    1. زمین‌خوردگی باعث شد بالای چشمش ورم دردناکی بکند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان