[عبارت]

take care

/teɪk kɛr/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مراقب بودن مواظب بودن

معادل ها در دیکشنری فارسی: رسیدن مراقب بودن
مترادف و متضاد be cautious
to take care that…
مراقب بودن که...
  • Take care (that) you don't drink too much!
    مراقب باش که خیلی مشروب نخوری!
to take care to do something
مراقب بودن که کاری انجام دادن
  • Take care to close the lid securely.
    مراقب باشید که درپوش را محکم ببندید.

2 مواظبت کردن مراقبت کردن، نگه‌داری کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: نگهداری کردن مواظبت کردن
مترادف و متضاد look after protect tend
to take care of oneself/somebody/something
از خود/کسی/چیزی مراقبت کردن
  • 1. He's old enough to take care of himself.
    1. او به‌اندازه کافی بزرگ هست که از خود مراقبت کند.
  • 2. She is taking care of her sister’s baby today.
    2. او امروز از بچه خواهرش مراقبت می‌کند [نگه‌داری می‌کند].
  • 3. Take care of yourself.
    3. از خودت مراقبت کن.

3 رسیدگی کردن برطرف کردن، برعهده داشتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: رسیدگی کردن
مترادف و متضاد deal with handle see to
to take care of something
به چیزی رسیدگی کردن/ چیزی را برعهده داشتن
  • 1. Are you going to take care of this problem or not?
    1. به این مشکل رسیدگی می‌کنی یا نه؟
  • 2. Celia takes care of the marketing side of things.
    2. بازاریابی برعهده "سیلیا" است.
  • 3. Don’t worry about cooking dinner, I’ll take care of it.
    3. نگران شام پختن نباش، من به آن رسیدگی می‌کنم [آن با من].
[حرف ندا]

take care

/teɪk kɛr/

4 مراقب خودت باش! به سلامت!

informal
مترادف و متضاد goodbye
  • 1.Bye! Take care!
    1. خداحافظ! مراقب خودت باش!
  • 2.See you soon, Bob. Take care!
    2. به‌زودی می‌بینمت، باب. مراقب خودت باش!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان