Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ضخیم
2 . غلیظ
3 . احمق
4 . خیلی صمیمی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
thick
/θɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: thicker]
[حالت عالی: thickest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ضخیم
انبوه، پرپشت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انبوه
پرپشت
ستبر
ضخیم
قطور
کلفت
مترادف و متضاد
bulky
chunky
dense
light
thin
a thick rope/sweater
یک طناب/ژاکت ضخیم
thick dark hair
موهای سیاه پرپشت
thick forest
جنگل انبوه
2
غلیظ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غلیظ
متراکم
مترادف و متضاد
condensed
dense
light
thin
1.Thick, black smoke was pouring out of the chimney.
1. دود سیاه و غلیظ از دودکش خارج میشد.
thick fog
مه غلیظ
3
احمق
ابله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خنگ
زباننفهم
informal
مترادف و متضاد
ignorant
stupid
clever
1.He is a bit thick.
1. او کمی احمق است.
4
خیلی صمیمی
خیلی نزدیک
informal
1.You seem to be very thick with the boss!
1. بهنظر میرسد خیلی با رئیس صمیمی هستی!
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
thespian
thermostat
thermoregulator
thermometer
thermal
thicken
thickly
thief
thievery
thigh
کلمات نزدیک
they’re playing football.
they’re in the garage.
they’re from spain.
they've
they're husband and wife.
thick mustache
thick-skinned
thicken
thicket
thickheaded
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان