Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چیزی را به یاد آوردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to think back
/θɪŋk bæk/
فعل ناگذر
[گذشته: thought back]
[گذشته: thought back]
[گذشته کامل: thought back]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چیزی را به یاد آوردن
به گذشته فکر کردن
1.I keep thinking back to the day I arrived here.
1. من مدام به روزی که به اینجا رسیدم فکر میکنم.
2.It might help you to understand Julia if you think back to when you were her age.
2. اگر به زمانی که همسن "جولیا" بودی فکر کنی، ممکن است کمکت کند که درکش کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
think about
think
thing
thin person
thin out
think of
think over
think the world of
think twice
think up
کلمات نزدیک
think about
think
thingy
thing
thin on top
think of
think of something
think on your feet
think out
think over
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان