[فعل]

to toddle

/ˈtɑːdl/
فعل ناگذر
[گذشته: toddled] [گذشته: toddled] [گذشته کامل: toddled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تازه راه افتادن تاتی تاتی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تاتی کردن
  • 1.I have to watch him all the time now that he’s toddling.
    1. حالا که او به تازگی راه افتاده است مجبورم تمام وقت مراقب او باشم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان