Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تازه راه افتادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to toddle
/ˈtɑːdl/
فعل ناگذر
[گذشته: toddled]
[گذشته: toddled]
[گذشته کامل: toddled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تازه راه افتادن
تاتی تاتی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تاتی کردن
1.I have to watch him all the time now that he’s toddling.
1. حالا که او به تازگی راه افتاده است مجبورم تمام وقت مراقب او باشم.
تصاویر
کلمات نزدیک
todd
today
toccata
toby
tobogganing
toddler
toe
toe the line
toefl
toehold
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان