Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . انگشت پا
2 . پنجه (کفش، جوراب و ...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
toe
/toʊ/
قابل شمارش
[جمع: toes]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انگشت پا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انگشت
انگشت پا
1.I have to go to the doctor because I've broken my toe.
1. باید به دکتر مراجعه کنم، چون انگشت پایم شکستهاست.
2
پنجه (کفش، جوراب و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پنجه
the toe of the boot
پنجه چکمه
تصاویر
کلمات نزدیک
toddler
toddle
todd
today
toccata
toe the line
toefl
toehold
toeic
toenail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان