[عبارت]

toe the line

/toʊ ðə laɪn/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حرف روی حرف نیاوردن از قوانین پیروی کردن، مطیع بودن

informal
مترادف و متضاد to behave properly toe the mark
  • 1.Not everyone was happy with the plan, but most of us toed the line.
    1. همه از برنامه خوشحال نبودند، اما بیشتر ما حرفی روی حرف نیاوردند.
  • 2.They promised to toe the party line and vote with the leadership.
    2. آنها قول دادند که از قوانین حزب پیروی کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان