Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جلیقه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
waistcoat
/ˈweɪskoʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جلیقه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جلیقه
مترادف و متضاد
vest
1.He always wore a brightly-colored waistcoat under his dark grey suit.
1. او همیشه جلیقهای رنگ روشن زیر کت خاکستری تیره خود میپوشید.
2.He took a gold watch out of his waistcoat pocket.
2. او ساعت طلایی از جیب جلیقهاش درآورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
waistband
waist
wail
waif
wahhabism
waistline
wait
wait for the dust to settle
wait hand and foot
wait on
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان