Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . روی دوش کسی سنگینی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to weigh down
/weɪ daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: weighed down]
[گذشته: weighed down]
[گذشته کامل: weighed down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
روی دوش کسی سنگینی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سنگینی کردن
مترادف و متضاد
burden
1.The responsibilities of the job are weighing her down.
1. مسئولیتهای کار دارند روی دوش او سنگینی میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
weigh
weevil
weeping willow
weep
weenie
weigh on
weighing machine
weight
weight-lift
weightless
کلمات نزدیک
weigh
weevil
weepy
weeping willow
weep
weigh in
weigh out
weigh the baggage
weigh the possible outcomes
weigh up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان