[صفت]

worn

/wɔrn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more worn] [حالت عالی: most worn]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مندرس کهنه

معادل ها در دیکشنری فارسی: ساییده مندرس مستعمل فرسوده
مترادف و متضاد shabby
  • 1.His hat was old and worn.
    1. کلاه او قدیمی و کهنه بود.

2 خسته

معادل ها در دیکشنری فارسی: فرسوده
  • 1.You look worn.
    1. خسته به‌نظر می‌رسی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان