Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . اسکیت روی یخ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le patin à glace
/patɛ̃ a ɡlas/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: patins à glace]
1
اسکیت روی یخ
روی یخ اسکیت کردن
1.Ils lui offrirent des patins à glace à Noël.
1. آنها به او پیشنهاد اسکیت روی یخ در نوئل را خواهند داد.
2.J'aimerais faire du patin à glace.
2. من دوست دارم روی یخ اسکیت کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
patin
patienter
patient
patience
patiemment
patinage
patine
patiner
patineur
patinoire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان