خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اینگونه
[صفت]
derartig
/ˈdeːɐ̯ʔaːɐ̯tɪç/
غیرقابل مقایسه
1
اینگونه
چنین
مترادف و متضاد
dahingehend
in der Weise
solch
1.Derartiges Talent ist selten, er sollte seine eigene Band haben.
1. اینگونه استعدادی نادر است، او بهتر است گروه موسیقی خودش را داشته باشد.
2.Eine derartige Krankheit gibt es selten.
2. اینگونه بیماری بهندرت وجود دارد.
derartig, dass ...
چنان ... که ...
Er schnarchte derartig, dass das Möbel wackelte.
او چنان خروپف میکرد که مبل تکان میخورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
derart
der zahn der zeit
der tote punkt
der nabel der welt
der letzte schrei
derb
deren
dergleichen
derivat
derjenige
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان