خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سالن
[اسم]
die Halle
/ˈhalə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Hallen]
[ملکی: Halle]
1
سالن
1.Die Stadt baut eine neue Sporthalle.
1. شهرداری یک سالن ورزشی جدید میسازد.
2.Wir treffen uns in Halle B
2. ما همدیگر را در سالن B خواهیم دید.
تصاویر
کلمات نزدیک
hall
halfter
halde
halbzeit
halbtags
hallen
hallenbad
hallig
hallo
hallo? hier ist ...
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان