خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماندگاری
[اسم]
die Haltbarkeit
/ˈhaltbaːɐ̯kaɪ̯t/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Haltbarkeiten]
[ملکی: Haltbarkeit]
1
ماندگاری
دوام، پایداری
1.Das Baumaterial wurde wegen seiner Haltbarkeit ausgewählt.
1. ماده ساختمانی بخاطر دوامش انتخاب شد.
2.Die Haltbarkeit im Außenbereich
2. ماندگاری قسمت بیرونی
تصاویر
کلمات نزدیک
haltbar
halt die ohren steif!
halt
halswirbelsäule
halstuch
haltebucht
halten
haltepunkt
halter
halterung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان