خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سیر (سبزی)
[اسم]
der Knoblauch
/ˈknoːpˌlaʊ̯x/
غیرقابل شمارش
مذکر
[ملکی: Knoblauch(e)s]
1
سیر (سبزی)
1.Knoblauch und Zwiebel sind gute Heilmittel gegen Erkältung.
1. سیر و پیاز داروهای خوبی برای سرماخوردگی هستند.
2.Sie mag keinen Knoblauch.
2. او سیر دوست ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
knobeln
knittern
knistern
knirschen
knirps
knoblauchbrot
knoblauchzehe
knochen
knochenjob
knochig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان