خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیست
[عدد]
zwanzig
/ˈʦvanʦɪç/
1
بیست
[عدد 20]
1.Die Münzen zu zwanzig Cent waren für die Deutschen neu.
1. سکههای بیست سنتی برای آلمانیها جدید بود.
2.Ich komme in ungefähr zwanzig Minuten.
2. من تقریباً تا بیست دقیقه دیگر میآیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
zwangsläufig
zwangslage
zwanglosigkeit
zwanglos
zwanghaft
zwanzigerin
zwanzigmarkschein
zwanzigste
zwar
zweck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان