خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آمپول
[اسم]
ampoule
قابل شمارش
1
آمپول
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آمپول
تصاویر
کلمات نزدیک
amply
amplitude
amplify
amplifier
amplification
amputate
amputation
amsterdam
amulet
amuse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان