خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (موکدا) اعلام کردن
2 . دفاع کردن
[فعل]
to assert
/əˈsɜrt/
فعل گذرا
[گذشته: asserted]
[گذشته: asserted]
[گذشته کامل: asserted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(موکدا) اعلام کردن
ادعا کردن، اثبات کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ابراز کردن
ادعا کردن
ابراز وجود کردن
مترادف و متضاد
claim
declare
state
1.The government asserted its control over the banking system.
1. دولت کنترل خود را بر نظام بانکی اعلام کرد.
2
دفاع کردن
حمایت کردن
to assert somebody's independence/rights
از استقلال/حقوق کسی دفاع کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
assent
assembly room
assembly line
assembly hall
assembly
asserted
assertion
assertive
assess
assessing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان