1 . ادعا
[اسم]

assertion

/əˈsɜrʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ادعا اظهار، بیانیه

معادل ها در دیکشنری فارسی: ابراز ادعا
  • 1.his assertion that his father had deserted the family.
    1. ادعای او که پدرش خانواده را ترک کرده است [او مدعی است که پدرش خانواده را ترک کرده است].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان