Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . کوتاه
2 . تنگ و کوتاه (لباس)
[صفت]
brief
/briːf/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: briefer]
[حالت عالی: briefest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کوتاه
مختصر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجمالی
اختصاری
موجز
مختصر
مجمل
کوتاه
مترادف و متضاد
concise
short
succinct
lengthy
long
a brief essay
یک مقاله کوتاه
a brief working visit
یک دیدار کاری کوتاه
2
تنگ و کوتاه (لباس)
a brief skirt
دامن تنگ و کوتاه
تصاویر
کلمات نزدیک
brie
bridlepath
bridle at
bridle
bridging loan
brief chat
briefcase
briefer
briefing
briefly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان