Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . فاحشهخانه
[اسم]
brothel
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فاحشهخانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جندهخانه
روسپیخانه
عشرتکده
فاحشهخانه
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
broth of a man
broth of a boy
broth
brosmius
brosme brosme
brother
brother-in-law
brotherhood
brotherlike
brotherly
کلمات نزدیک
broth
broomstick
broom
brooks
brooklyn
brother
brother!
brother-in-law
brotherhood
brotherly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان