Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برادر زن/شوهر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
brother-in-law
/ˈbrʌð.ər.ɪn.lɔː/
قابل شمارش
1
برادر زن/شوهر
شوهر خواهر، باجناق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آیزنه
باجناق
برادرزن
برادرشوهر
شوهرخواهر
1.It's my brother-in-law's birthday today.
1. امروز تولد برادر زن/شوهر (شوهر خواهر) من است.
تصاویر
کلمات نزدیک
brother!
brother
brothel
broth
broomstick
brotherhood
brotherly
brow
browbeat
brown
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان