[اسم]

brother

/ˈbrʌðər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برادر

معادل ها در دیکشنری فارسی: اخوی برادر داداش داش
مترادف و متضاد bro male sibling sister
an older/younger brother
برادر بزرگ‌تر/کوچک‌تر
  • Johnny is my younger brother.
    "جانی" برادر کوچک‌تر من است.
to have brothers and sisters
برادر و خواهر داشتن
  • Do you have any brothers and sisters?
    آیا خواهر و برادر داری؟
a twin brother
برادر دوقلو
to be like a brother to somebody
برای کسی مثل برادر بودن [بسیار صمیمی و نزدیک بودن]
  • He was like a brother to me.
    او برایم مثل برادر بود.
کاربرد واژه brother به معنای برادر
واژه brother به معنای برادر نسبتی خونی است که به پسر یا مردی اشاره می‌کند که پدر و مادر یکسانی با فرد دیگر داشته باشد و در نتیجه برادر آن فرد محسوب می‌شود. مثلاً:
"an older brother" (یک برادر بزرگ‌تر)

2 برادر (راهب کلیسا)

Brother Luke
برادر "لوک"
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان