خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زدن زیر (خنده یا گریه و ...)
[فعل]
to burst out
/bɜrst aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: burst out]
[گذشته: burst out]
[گذشته کامل: burst out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
زدن زیر (خنده یا گریه و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زیر خنده زدن
مترادف و متضاد
burst into
1.He took one look at the hat she was wearing and burst out laughing.
1. او نگاهی به کلاهی که او گذاشته بود کرد و زد زیر خنده.
تصاویر
کلمات نزدیک
burst its banks
burst into tears
burst into flames
burst into
burst
bursting
burton
burundi
bury
bury one's head in the sand
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان