خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ریاست
[اسم]
chairmanship
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ریاست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ریاست
تصاویر
کلمات نزدیک
chairman
chairlift
chair
chainsaw
chain-smoke
chairperson
chairwoman
chaise
chaise longue
chakra
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان