[اسم]

chairperson

/ˈʧɛrˌpɜrsən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رئیس (جلسه، گروه و ...) مدیر گروه (دانشگاه)

معادل ها در دیکشنری فارسی: رییس جلسه
  • 1.He is the chairperson of philosophy department at Cambridge.
    1. او مدیر گروه فلسفه در (دانشگاه) کمبریج است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان