Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رئیس (جلسه، گروه و ...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
chairperson
/ˈʧɛrˌpɜrsən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رئیس (جلسه، گروه و ...)
مدیر گروه (دانشگاه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رییس جلسه
1.He is the chairperson of philosophy department at Cambridge.
1. او مدیر گروه فلسفه در (دانشگاه) کمبریج است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
chairman
chair
chainsaw
chain store
chain saw
chaise longue
chakapuli
chalet
chalice
chalk
کلمات نزدیک
chairmanship
chairman
chairlift
chair
chainsaw
chairwoman
chaise
chaise longue
chakra
chaldean
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان