خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اوج
[اسم]
climax
/ˈklaɪmæks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اوج
بزنگاه، نقطه عطف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اوج
بزنگاه
1.The book’s powerful climax is the murder of Nancy by her lover Bill Sikes.
1. بزنگاه قدرتمند کتاب قتل "نانسی" توسط معشوقه اش "بیل سایکس" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
climatology
climatic
climate change
climate
climactic
climb
climb a mountain
climb down
climber
climbing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان