خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مؤثر
2 . اهدایی
[صفت]
contributory
/kənˈtrɪbjətɔːri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more contributory]
[حالت عالی: most contributory]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مؤثر
کمککننده، معین
1.Alcohol is a contributory factor in 10% of all road accidents.
1. الکل در 10% تمام تصادفات جادهای یک عامل مؤثر است.
2
اهدایی
اعطایی، بخششی
تصاویر
کلمات نزدیک
contributor
contribution
contribute to a debate
contribute
contretemps
contrite
contrition
contrivance
contrive
contrived
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان