خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دست (ورق)
2 . عرشه
3 . ایوان
4 . کف (اتوبوس)
[اسم]
deck
/dek/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دست (ورق)
مترادف و متضاد
deck of cards
pack
1.I brought a deck of cards so we can play on the train.
1. من یک دست ورق آوردم تا بتوانیم در قطار بازی کنیم.
2
عرشه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عرشه
plane deck
عرشه هواپیما
ship deck
عرشه کشتی
3
ایوان
بالکن
wooden deck
ایوان چوبی
4
کف (اتوبوس)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
decisively
decision
deciduous tooth
deciduous
decide upon
deck chair
deck out
deck screw
deck shoe
deck up
کلمات نزدیک
decisiveness
decisively
decisive battle
decisive
decision-making
deck shoe
deckchair
deckhand
deckhouse
decking
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان