خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بینظمی
[اسم]
disarray
قابل شمارش
1
بینظمی
آشوب، اغتشاش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشفتگی
بینظمی
نابسامانی
تصاویر
کلمات نزدیک
disarming
disarmament
disarm
disapproving
disapprove
disassemble
disassembler
disaster
disaster area
disaster relief
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان