خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انکار کردن
[فعل]
to disavow
/ˌdɪsəˈvaʊ/
فعل گذرا
[گذشته: disavowed]
[گذشته: disavowed]
[گذشته کامل: disavowed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
انکار کردن
نفی کردن
مترادف و متضاد
deny
reject
1.she disavowed any involvement in the crime.
1. او هرگونه درگیری در آن جنایت را انکار کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
disastrously
disastrous start
disastrous
disaster relief
disaster area
disavowal
disband
disbanded
disbelief
disbelieve
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان