خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بسیار فکر کردن (درباره چیزی)
[عبارت]
do a lot of thinking
/du ə lɑt ʌv ˈθɪŋkɪŋ/
1
بسیار فکر کردن (درباره چیزی)
1.I had to do a lot of thinking.
1. من مجبور شدم بسیار (درباره چیزی) فکر کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
do a favor
do a crossword
do
dns
dna
do a puzzle
do a search
do a wheelie
do aerobics
do all the gauges work properly?
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان