خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اتصال دمچلچلهای
2 . هماهنگ بودن
3 . هماهنگ کردن
[اسم]
dovetail
/ˈdʌvteɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اتصال دمچلچلهای
[فعل]
to dovetail
/ˈdʌvteɪl/
فعل ناگذر
[گذشته: dovetailed]
[گذشته: dovetailed]
[گذشته کامل: dovetailed]
صرف فعل
2
هماهنگ بودن
جفتوجور بودن
1.My plans dovetail nicely with Joyce’s.
1. برنامههای من کاملاً [بهخوبی] با برنامههای "جویس" هماهنگ است.
3
هماهنگ کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
dovecote
dovecot
dove
douse
dour
dow jones index
dowager
dowdy
dower
down
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان