Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . بدلباس (زن)
2 . زشت
[صفت]
dowdy
/ˈdaʊdi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: dowdier]
[حالت عالی: dowdiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بدلباس (زن)
بدریخت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدلباس
1.He had a rather dowdy wife and several children.
1. او یک همسر نسبتاً بدلباس و چندین بچه داشت.
2
زشت
بیروح، خستهکننده
مترادف و متضاد
drab
a dowdy dress
یک پیراهن زشت
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
dowdiness
dowdily
dowager's hump
dowager
dow-jones industrial average
dowel
dowel jig
dowel pin
dowel screw
doweling
کلمات نزدیک
dowager
dow jones index
dovetail
dovecote
dovecot
dower
down
down and out
down in the dumps
down in the mouth
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان