خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چکه کردن
2 . چکاندن
3 . چکه
[فعل]
to drip
/drɪp/
فعل ناگذر
[گذشته: dripped]
[گذشته: dripped]
[گذشته کامل: dripped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چکه کردن
چکیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چکیدن
1.The faucet is dripping.
1. شیر آب دارد چکه میکند.
2.Water was dripping through the roof.
2. آب داشت از سقف چکه میکرد.
2
چکاندن
پاشیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چکاندن
1.Be careful, you're dripping paint everywhere!
1. مراقب باش؛ داری همه جا رنگ میپاشی!
[اسم]
drip
/drɪp/
قابل شمارش
3
چکه
1.the drips of water
1. چکههای آب
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
drinking water
drinking vessel
drinking straw
drinking song
drinking glass
drip coffee
drip culture
drip feed
drip loop
drip mat
کلمات نزدیک
drinking water
drinking fountain
drinking chocolate
drinking
drinker
drip-dry
dripping
drive
drive a car
drive at
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان