خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اصلاح کردن (متن)
[فعل]
to emend
/əˈmɛnd/
فعل گذرا
[گذشته: emended]
[گذشته: emended]
[گذشته کامل: emended]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اصلاح کردن (متن)
تصحیح کردن، بهتر کردن
مترادف و متضاد
correct
improve
polish
rectify
1.If my sentence is incorrect, the editor will emend what I have written.
1. اگر جمله من اشتباه باشد، سر دبیر چیزی که من نوشته ام را اصلاح خواهد کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
emcee
embryonic
embryology
embryologist
embryo
emerald
emerald green
emerge
emergence
emergency
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان