خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تشویق
[اسم]
encouragement
/enˈkɜr.ɪdʒ.mənt/
قابل شمارش
1
تشویق
دلگرمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترغیب
تشجیع
تشویق
تهییج
دلگرمی
مترادف و متضاد
discouragement
1.Children need lots of encouragement from their parents.
1. کودکان به دلگرمیهای زیادی از طرف والدین خود نیاز دارند.
2.I could never have achieved this without the encouragement of my husband and family.
2. من هرگز نمیتوانستم بدون تشویق همسر و خانوادهام این (موفقیت) را کسب کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
encourage
encounter
encore
encompass
encomium
encouraging
encouraging start
encroach
encroaching
encroachment
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان