خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرموز
[صفت]
enigmatic
/ˌɛnɪgˈmætɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more enigmatic]
[حالت عالی: most enigmatic]
1
مرموز
مبهم، پیچیده و گیج کننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اَسرارآمیز
مترادف و متضاد
baffling
mysterious
perplexing
1.he took the money with an enigmatic smile.
1. او پول را با لبخندی مبهم گرفت.
2.That man wearing the dark suit and dark glasses is so enigmatic that no one even knows his name.
2. آن مردی که کت و شلوار سیاه پوشیده و عینک سیاه زده است بقدری مرموز است که هیچکس حتی اسمش را نمی داند.
تصاویر
کلمات نزدیک
enigma
enhancement
enhance one's performance
enhance
engulf
enigmatically
enjambement
enjoy
enjoy oneself
enjoyable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان