Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . احاطه کردن
2 . فرا گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to engulf
/ɪnˈɡʌlf/
فعل گذرا
[گذشته: engulfed]
[گذشته: engulfed]
[گذشته کامل: engulfed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
احاطه کردن
محاصره کردن، غرق کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فراگرفتن
1.He was engulfed by a crowd of reporters.
1. او توسط دستهای خبرنگار احاطه شده بود.
2
فرا گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دربرگرفتن
1.Fear engulfed her.
1. ترس او را فراگرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
engrossing
engrossed in a book
engrossed
engraving
engraver
enhance
enhance one's performance
enhancement
enigma
enigmatic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان