خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مستمری
2 . حق
[اسم]
entitlement
/ɛnˈtaɪtəlmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مستمری
مقرری
2
حق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حق
مترادف و متضاد
right
1.They will have to prove their entitlement to the property.
1. آنها باید حق خود را به ملک ثابت کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
entitled
entitle
entirety
entirely
entire
entity
entomologist
entomology
entourage
entrails
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان