خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واضح
[صفت]
evident
/ˈɛvədənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more evident]
[حالت عالی: most evident]
1
واضح
آشکار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشکار
بدیهی
پیدا
واضح
معلوم
ظاهر
مشهود
عیان
مبرهن
بارز
مترادف و متضاد
obvious
1.It is evident that you are not feeling.
1. واضح است که تو هیچ حسی نداری.
تصاویر
کلمات نزدیک
evidence
eviction
evict
everywhere
everything grows dark
evidently
evil
evil eye
evil spirit
evil-doer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان