خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدتر کردن
[فعل]
to exacerbate
/ɪɡˈzæsərbeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: exacerbated]
[گذشته: exacerbated]
[گذشته کامل: exacerbated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بدتر کردن
تشدید کردن
مترادف و متضاد
aggravate
irritate
1.His aggressive reaction only exacerbated the situation.
1. واکنش پرخاشگرانه او تنها شرایط را بدتر کرد.
2.The symptoms may be exacerbated by certain drugs.
2. علایم (بیماری) ممکن است با یک سری داروی خاص بدتر شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
ex-wife
ex-service
ex-husband
ex-girlfriend
ex-directory
exacerbation
exact
exacting
exactly
exaggerate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان