خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باتجربه
[صفت]
experienced
/ɪkˈspɪr.iː.ənst/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more experienced]
[حالت عالی: most experienced]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باتجربه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبدیده
آزموده
باتجربه
پخته
جهاندیده
دنیادیده
سرد و گرم چشیده
مجرب
متبحر
کارآزموده
کارکشته
کهنهکار
مترادف و متضاد
expert
knowledgeable
skilful
inexperienced
naive
1.an experienced teacher
1. معلمی باتجربه
تصاویر
کلمات نزدیک
experience
expensiveness
expensive
expenses
expense account
experiment
experimental
experimentally
experimentation
expert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان