Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . افراطگرا
[اسم]
extremist
/ɪkˈstriːmɪst/
قابل شمارش
1
افراطگرا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افراطگرا
افراطگرایانه
افراطی
تندرو
متعصب
disapproving
1.He was assassinated by extremists.
1. او توسط افراطگرایان ترور شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
extremism
extremely
extreme sports
extreme sport
extreme poverty
extremities
extremity
extricate
extrinsic
extrovert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان