[صفت]

extrinsic

/eksˈtrɪnsɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more extrinsic] [حالت عالی: most extrinsic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بیرونی خارجی، غیر ضروری، نامربوط

مترادف و متضاد coming from outside foreign irrelevant unessential inherent intrinsic
  • 1.extrinsic factors
    1. عوامل غیر ضروری
  • 2.Extrinsic forces were responsible for the breakdown of the peace talks.
    2. نیروهای خارجی مسئول شکستن گفت گوهای صلح شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان