Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به وجد آمدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to exult
/ɪɡˈzʌlt/
فعل ناگذر
[گذشته: exulted]
[گذشته: exulted]
[گذشته کامل: exulted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به وجد آمدن
خوشحال بودن، با شادی گفتن
مترادف و متضاد
rejoice
1.‘We won!’ she exulted.
1. او با شادی گفت: "ما بردیم!"
2.He leaned back, exulting at the success of his plan.
2. او تکیه داد و به خاطر موفقیت نقشه اش به وجد آمد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
extroverted
extremist
extremely
extreme
extravasate
exuviate
eye
eye bolt
eye doctor
eye drops
کلمات نزدیک
exude
exuberant
exuberance
extrovert
extrinsic
exultant
exultation
exuviate
eye
eye candy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان