[فعل]

to exude

/ɪɡˈzuːd/
فعل گذرا
[گذشته: exuded] [گذشته: exuded] [گذشته کامل: exuded]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (از خود) بروز دادن از خود نشان دادن

  • 1.She exuded confidence.
    1. او اعتمادبه‌نفس (از خود) بروز داد.

2 تراویدن تراوش کردن

  • 1.The plant exudes a sticky fluid.
    1. (این) گیاه یک مایع چسبناک تراوش می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان