خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مریض شدن
[عبارت]
fall ill
/fɔl ɪl/
1
مریض شدن
بیمار شدن
مترادف و متضاد
become sick
1.The man fell ill last winter and has not recovered yet.
1. مرد زمستان گذشته مریض شد و هنوز خوب نشده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
fall guy
fall for
fall flat
fall equinox
fall down
fall in love
fall into decay
fall into different categories
fall into disrepair
fall off
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان