خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرحال بودن
[جمله]
feel on top of the world
/fil ɑn tɑp ʌv ðə wɜrld/
1
سرحال بودن
سالم و سرزنده بودن
مترادف و متضاد
sit on top of the world
1.Since he got a new job, he’s on top of the world.
1. از وقتی او شغل جدید گرفته است، سرحال و سرزنده شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
feel like
feel in one's bones
feel homesick
feel guilty
feel free
feel sick
feel sorry for someone
feel up to
feel-good
feel-good factor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان