1 . چند 2 . کم
[تخصیص گر]

few

/fjuː/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چند

معادل ها در دیکشنری فارسی: معدود
مترادف و متضاد a small number of one or two many
a few something
چند ...
  • We've been having a few problems with the new computer.
    با آن کامپیوتر جدید چندین مشکل داشته‌ایم.
a few of something
چند تا از ...
  • 1. I need to pick up a few things in town.
    1. من باید چند تا چیز از شهر خریداری کنم.
  • 2. I'll be ready in a few minutes.
    2. من تا چند دقیقه دیگر آماده خواهم بود.
  • 3. I've met a few of his friends.
    3. من چند تا از دوستان او را دیده‌ام.
[صفت]

few

/fjuː/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: fewer] [حالت عالی: fewest]

2 کم

معادل ها در دیکشنری فارسی: اندک انگشت‌شمار تک و توک قلیل کم
  • 1.There seem to be fewer tourists around this year.
    1. به نظر می رسد امسال گردشگران کمتری آمده‌اند.
  • 2.Very few students learn Latin now.
    2. امروزه دانشجویان بسیار کمی لاتین یاد می‌گیرند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان